المواضيع الأخيرة
أفضل 10 أعضاء في هذا المنتدى
أفضل 10 فاتحي مواضيع
4 مشترك
شعرهای عاشقانه...
parisa- ناظر ارشد
- جنسیت :
تعداد پستها : 983
امتیاز : 1097
پستهای پسندیده شده : 39
متولد : 1990-06-04
تاریخ عضویت : 2009-11-06
سن : 34
حالت من : happy
- مساهمة رقم 1
شعرهای عاشقانه...
شعرها و مطالب عاشقونه
parisa- ناظر ارشد
- جنسیت :
تعداد پستها : 983
امتیاز : 1097
پستهای پسندیده شده : 39
متولد : 1990-06-04
تاریخ عضویت : 2009-11-06
سن : 34
حالت من : happy
- مساهمة رقم 2
خيال تو
پرواز در هوای خيال تو ديدنی ست
حرفی بزن که موج صدايت شنيدنی ست
شعر زلال جوشش احساس های من
از موج دلنشين کلام تو چيدنی ست
يک قطره عشق کنج دلم را گرفته است
اين قطره هم به شوق نگاهت چکيدنی ست
خم شد- شکست پشت دل نازکم ولی
بار غمت ـ عزيز تر از جان ـ کشيدنی ست
من در فضای خلوت تو خيمه می زنم
طعم صدای خلوت پاکت چشيدنی ست
تا اوج ، راهی ام به تماشای من بيا
با بالهای عشق تو پرواز ديدنی ست
حرفی بزن که موج صدايت شنيدنی ست
شعر زلال جوشش احساس های من
از موج دلنشين کلام تو چيدنی ست
يک قطره عشق کنج دلم را گرفته است
اين قطره هم به شوق نگاهت چکيدنی ست
خم شد- شکست پشت دل نازکم ولی
بار غمت ـ عزيز تر از جان ـ کشيدنی ست
من در فضای خلوت تو خيمه می زنم
طعم صدای خلوت پاکت چشيدنی ست
تا اوج ، راهی ام به تماشای من بيا
با بالهای عشق تو پرواز ديدنی ست
parisa- ناظر ارشد
- جنسیت :
تعداد پستها : 983
امتیاز : 1097
پستهای پسندیده شده : 39
متولد : 1990-06-04
تاریخ عضویت : 2009-11-06
سن : 34
حالت من : happy
- مساهمة رقم 3
روزگار غريبی است ...
سه نقطه هاي تو گاهي هزار واژه ومن
هنوز در تب يك نقطه از لبت بي تاب
هميشه معني صد اضطراب ... من، بي تو
هميشه ديدن بي پرده ی شما در خواب
چه عاشقانه ی پوچي! تو خوب مي داني
ميان اين همه رويا ، فقط تويي كمياب
و من چه خسته تو را چون سراب مي جويم
چه فصل خالي و تلخي ست سهم من زين خواب!
...
كجاست آنكه ز من آتشي بگيراند
بسازد از تن من قطعه قطعه هاي مذاب
و يا حضور تو را قصّه قصّه ، فصل به فصل...
بخواند از تو غزل هاي نابِ بي پاياب
...
خدا کند که غزلهای آخرم باشد
خدا کند که شوم در غمت خراب،خراب
چه روزگار غریبی ست نازنین، آری
نه حرف مانده برایم ، نه عشق های مجاب
بیا... تمام کن این انتظار را در من
بدون شرح و سه نقطه ... پر از حکایت ناب
...
یکی نبود و یکی بود و او نبود ... و من
هنوز در تب یک نقطه از لبت بی تاب
هنوز در تب يك نقطه از لبت بي تاب
هميشه معني صد اضطراب ... من، بي تو
هميشه ديدن بي پرده ی شما در خواب
چه عاشقانه ی پوچي! تو خوب مي داني
ميان اين همه رويا ، فقط تويي كمياب
و من چه خسته تو را چون سراب مي جويم
چه فصل خالي و تلخي ست سهم من زين خواب!
...
كجاست آنكه ز من آتشي بگيراند
بسازد از تن من قطعه قطعه هاي مذاب
و يا حضور تو را قصّه قصّه ، فصل به فصل...
بخواند از تو غزل هاي نابِ بي پاياب
...
خدا کند که غزلهای آخرم باشد
خدا کند که شوم در غمت خراب،خراب
چه روزگار غریبی ست نازنین، آری
نه حرف مانده برایم ، نه عشق های مجاب
بیا... تمام کن این انتظار را در من
بدون شرح و سه نقطه ... پر از حکایت ناب
...
یکی نبود و یکی بود و او نبود ... و من
هنوز در تب یک نقطه از لبت بی تاب
parisa- ناظر ارشد
- جنسیت :
تعداد پستها : 983
امتیاز : 1097
پستهای پسندیده شده : 39
متولد : 1990-06-04
تاریخ عضویت : 2009-11-06
سن : 34
حالت من : happy
- مساهمة رقم 4
غزلی برای تو
اصلا چرا دروغ، همین پیش پای تو
گفتم که یک غزل بنویسم برای تو
احساس می کنم که کمی پیرتر شدم
احساس می کنم که شدم مبتلای تو
برگرد و هر چقدر دلت خواست بد بگو
دل می دهم دوباره به طعم صدای تو
از قول من بگو به دلت نرم تر شود
بی فایده ست این همه دوری ، فدای تو!
دریای من ! به ابر سپـردم بیـاورد :
یک آسمان ، بهانه ی باران برای تو
ناقابل است ، بیشتر از این نداشتم
رخصت بده نفس بکشم در هوای تو
گفتم که یک غزل بنویسم برای تو
احساس می کنم که کمی پیرتر شدم
احساس می کنم که شدم مبتلای تو
برگرد و هر چقدر دلت خواست بد بگو
دل می دهم دوباره به طعم صدای تو
از قول من بگو به دلت نرم تر شود
بی فایده ست این همه دوری ، فدای تو!
دریای من ! به ابر سپـردم بیـاورد :
یک آسمان ، بهانه ی باران برای تو
ناقابل است ، بیشتر از این نداشتم
رخصت بده نفس بکشم در هوای تو
parisa- ناظر ارشد
- جنسیت :
تعداد پستها : 983
امتیاز : 1097
پستهای پسندیده شده : 39
متولد : 1990-06-04
تاریخ عضویت : 2009-11-06
سن : 34
حالت من : happy
- مساهمة رقم 5
منتظر
مخواه از رخ ماهت نگاه بردارم
مخواه چشم بپوشم ، مخواه بردارم
اگر به یـُمن ِ قدمهای مهربانت نیست
بگو که سجده از این قبله گاه بردارم
مگر بهشت نگاه تو عاشقم بکند
که دست از سر ِ نقد ِ گناه بردارم
گناه ِ هرچه دلم بشکند به گردن توست
گناه ِ هر قدمی اشتباه بردارم
تو قرص ماهی و من کودکی که می خواهم
به قدر کاسه ای از حوض ِ ماه بردارم
بیا که چشم ِ جهانی هنوز منتظر است
بیا که دست از این اشک و آه بردارم
parisa- ناظر ارشد
- جنسیت :
تعداد پستها : 983
امتیاز : 1097
پستهای پسندیده شده : 39
متولد : 1990-06-04
تاریخ عضویت : 2009-11-06
سن : 34
حالت من : happy
- مساهمة رقم 6
وقت رفتن
بار ِ دلــتـنگـیـت ُ بستی ، دیگه وقت رفتنه
داری میری و فقط خاطره هات سهم منه
دلم از حادثه خونه ، چشام از خاطره خیس
دوس داری برو ولی نامه برامون بنویس
به تو می رسم اگه موج ِ مسافر بذاره
اگه دلبستگیــا لحظــه ی آخـــر بذاره
به تو می رسم به تو پولک نقره کوب ماه !
به تو می رسم به تو طلای این شب سیاه !
به تو می رسم به چشم ِ انتظاری که داری
به تو می رسم به آغوش ِ بهاری که داری
به تو که آینه ها محو تماشات می شدن
شبای تیره چراغونی ِ چشمات می شدن
می تونی دل بـِکــنـــی تا ته ِ دنیا برسی
امروزُ رها کنی تا خود ِ فردا برسی
می تونی همسفر ِ خاطره های بد باشی
می تونی راه رسیدن به شبُ بلد باشی
می تونی تو چار دیوار ِ غربت ِ دنیا بری
می تونی هر جا بمونی ، می تونی هرجا بری
امّا هرگـــز نمی تونی غمُ تنها بذاری
تو مســــافری نمی شه غربتُ جا بذاری
خاطرت هرجا که باشی بازم اینجا می مونه
تا ابد غصه ی غربت ، تو دلت جا می مونه
parisa- ناظر ارشد
- جنسیت :
تعداد پستها : 983
امتیاز : 1097
پستهای پسندیده شده : 39
متولد : 1990-06-04
تاریخ عضویت : 2009-11-06
سن : 34
حالت من : happy
- مساهمة رقم 7
پايان ِ من
گفتی که پــَر بکش ، برو از آسمان من
باشـد ، قبـول ، کفتر ِ نا مهربان من
هر بار گفته ام که : تو را دوست دارمت
پـُر می شود از آتش ِعشقت دهان من
این جمله که برای بیانش به چشم تو
افتـاده است باز به لکنـت ، زبان من
آنقدر عاشقـم که تو عاشـق نبوده ای
دیگر رسیـده کارد ، بر این استـخوان من
نه ، شاهنامه نیست که تو پهلوان شوی
این یک تراژدی ست ـ غم ِداستان من
یک شب بیا و ضامن ِ من باش نازنین !
وقتی دخیـل ، بستـه به تو آهوان ِ من
دل بــرکن و به شهـرِ دل ِ من بیا عزیز!
زخـم زبان مردم ِ چشـمت ، به جان ِ من
باید که باز با تو خـدا حا فظـی کنـم
آخر رسیـده است به پایـان ، زمان من
باشـد ، قبـول ، کفتر ِ نا مهربان من
هر بار گفته ام که : تو را دوست دارمت
پـُر می شود از آتش ِعشقت دهان من
این جمله که برای بیانش به چشم تو
افتـاده است باز به لکنـت ، زبان من
آنقدر عاشقـم که تو عاشـق نبوده ای
دیگر رسیـده کارد ، بر این استـخوان من
نه ، شاهنامه نیست که تو پهلوان شوی
این یک تراژدی ست ـ غم ِداستان من
یک شب بیا و ضامن ِ من باش نازنین !
وقتی دخیـل ، بستـه به تو آهوان ِ من
دل بــرکن و به شهـرِ دل ِ من بیا عزیز!
زخـم زبان مردم ِ چشـمت ، به جان ِ من
باید که باز با تو خـدا حا فظـی کنـم
آخر رسیـده است به پایـان ، زمان من
parisa- ناظر ارشد
- جنسیت :
تعداد پستها : 983
امتیاز : 1097
پستهای پسندیده شده : 39
متولد : 1990-06-04
تاریخ عضویت : 2009-11-06
سن : 34
حالت من : happy
- مساهمة رقم 8
رد: شعرهای عاشقانه...
یكی بود یكی نبود
زیر گنبد كبود
لخت و عور تنگ غروب سه تا پری نشسه بود.
زار و زار گریه می كردن پریا
مث ابرای باهار گریه می كردن پریا.
گیس شون قد كمون رنگ شبق
از كمون بلن ترك
از شبق مشكی ترك.
روبروشون تو افق شهر غلامای اسیر
پشت شون سرد و سیا قلعه افسانه پیر.
از افق جیرینگ جیرینگ صدای زنجیر می اومد
از عقب از توی برج شبگیر می اومد...
« پریا! گشنه تونه؟
پریا! تشنه تونه؟
پریا! خسته شدین؟
مرغ پر شسه شدین؟
چیه این های های تون
گریه تون وای وای تون؟ »
پریا هیچی نگفتن، زار و زار گریه میكردن پریا
مث ابرای باهار گریه می كردن پریا
پریای نازنین
چه تونه زار می زنین؟
توی این صحرای دور
توی این تنگ غروب
نمی گین برف میاد؟
نمی گین بارون میاد
نمی گین گرگه میاد می خوردتون؟
نمی گین دیبه میاد یه لقمه خام می كند تون؟
نمی ترسین پریا؟
نمیاین به شهر ما؟
شهر ما صداش میاد، صدای زنجیراش میاد-
زیر گنبد كبود
لخت و عور تنگ غروب سه تا پری نشسه بود.
زار و زار گریه می كردن پریا
مث ابرای باهار گریه می كردن پریا.
گیس شون قد كمون رنگ شبق
از كمون بلن ترك
از شبق مشكی ترك.
روبروشون تو افق شهر غلامای اسیر
پشت شون سرد و سیا قلعه افسانه پیر.
از افق جیرینگ جیرینگ صدای زنجیر می اومد
از عقب از توی برج شبگیر می اومد...
« پریا! گشنه تونه؟
پریا! تشنه تونه؟
پریا! خسته شدین؟
مرغ پر شسه شدین؟
چیه این های های تون
گریه تون وای وای تون؟ »
پریا هیچی نگفتن، زار و زار گریه میكردن پریا
مث ابرای باهار گریه می كردن پریا
پریای نازنین
چه تونه زار می زنین؟
توی این صحرای دور
توی این تنگ غروب
نمی گین برف میاد؟
نمی گین بارون میاد
نمی گین گرگه میاد می خوردتون؟
نمی گین دیبه میاد یه لقمه خام می كند تون؟
نمی ترسین پریا؟
نمیاین به شهر ما؟
شهر ما صداش میاد، صدای زنجیراش میاد-
somi- مدیر بازنشسته
- جنسیت :
تعداد پستها : 439
امتیاز : 507
پستهای پسندیده شده : 30
متولد : 2000-07-01
تاریخ عضویت : 2011-08-13
سن : 24
حالت من : :)
- مساهمة رقم 9
رد: شعرهای عاشقانه...
ای آنکه زنده از نفس توست جان من
آن دم که با توام، همه عالم ازان من
آن دم که با توام، پُِرم از شعر و از شراب
میریزد آبشار غزل از زبان من
آن دم که با توام، سبکم مثل ابرها
سیمرغ کی رسد به بلندآسمان من
بنگر طلوع خندهی خورشید بر لبم
زان روشنی که کاشتی ای باغبان من!
با تو سخن ز مهر تو گفتن چه حاجت است؟
خود خواندهای به گوش من این، مهربان من
[center
]آن دم که با توام، همه عالم ازان من
آن دم که با توام، پُِرم از شعر و از شراب
میریزد آبشار غزل از زبان من
آن دم که با توام، سبکم مثل ابرها
سیمرغ کی رسد به بلندآسمان من
بنگر طلوع خندهی خورشید بر لبم
زان روشنی که کاشتی ای باغبان من!
با تو سخن ز مهر تو گفتن چه حاجت است؟
خود خواندهای به گوش من این، مهربان من
[center
Soheil- همکار انجمن
- جنسیت :
تعداد پستها : 390
امتیاز : 593
پستهای پسندیده شده : 38
متولد : 1985-02-04
تاریخ عضویت : 2009-10-16
سن : 39
حالت من : cool
- مساهمة رقم 10
از عشق
یك بار دختری حین صحبت با پسری كه عاشقش بود، ازش پرسید
چرا دوستم داری؟ واسه چی عاشقمی؟
دلیلشو نمیدونم ...اما واقعا"*دوست دارم
تو هیچ دلیلی رو نمی تونی عنوان كنی... پس چطور دوستم داری؟
چطور میتونی بگی عاشقمی؟
من جدا"دلیلشو نمیدونم، اما میتونم بهت ثابت كنم
ثابت كنی؟ نه! من میخوام دلیلتو بگی
باشه.. باشه!!! میگم... چون تو خوشگلی،
صدات گرم و خواستنیه،
همیشه بهم اهمیت میدی،
دوست داشتنی هستی،
با ملاحظه هستی،
بخاطر لبخندت،
دختر از جوابهای اون خیلی راضی و قانع شد
متاسفانه، چند روز بعد، اون دختر تصادف وحشتناكی كرد و به حالت كما رفت
پسر نامه ای رو كنارش گذاشت با این مضمون
عزیزم، گفتم بخاطر صدای گرمت عاشقتم اما حالا كه نمیتونی حرف بزنی، میتونی؟
نه ! پس دیگه نمیتونم عاشقت بمونم
گفتم بخاطر اهمیت دادن ها و مراقبت كردن هات دوست دارم اما حالا كه نمیتونی برام اونجوری باشی، پس منم نمیتونم دوست داشته باشم
گفتم واسه لبخندات، برای حركاتت عاشقتم
اما حالا نه میتونی بخندی نه حركت كنی پس منم نمیتونم عاشقت باشم
اگه عشق همیشه یه دلیل میخواد مثل همین الان، پس دیگه برای من دلیلی واسه عاشق تو بودن وجود نداره
عشق دلیل میخواد؟
نه!معلومه كه نه!!
پس من هنوز هم عاشقتم
نظره تو چیه؟
چرا دوستم داری؟ واسه چی عاشقمی؟
دلیلشو نمیدونم ...اما واقعا"*دوست دارم
تو هیچ دلیلی رو نمی تونی عنوان كنی... پس چطور دوستم داری؟
چطور میتونی بگی عاشقمی؟
من جدا"دلیلشو نمیدونم، اما میتونم بهت ثابت كنم
ثابت كنی؟ نه! من میخوام دلیلتو بگی
باشه.. باشه!!! میگم... چون تو خوشگلی،
صدات گرم و خواستنیه،
همیشه بهم اهمیت میدی،
دوست داشتنی هستی،
با ملاحظه هستی،
بخاطر لبخندت،
دختر از جوابهای اون خیلی راضی و قانع شد
متاسفانه، چند روز بعد، اون دختر تصادف وحشتناكی كرد و به حالت كما رفت
پسر نامه ای رو كنارش گذاشت با این مضمون
عزیزم، گفتم بخاطر صدای گرمت عاشقتم اما حالا كه نمیتونی حرف بزنی، میتونی؟
نه ! پس دیگه نمیتونم عاشقت بمونم
گفتم بخاطر اهمیت دادن ها و مراقبت كردن هات دوست دارم اما حالا كه نمیتونی برام اونجوری باشی، پس منم نمیتونم دوست داشته باشم
گفتم واسه لبخندات، برای حركاتت عاشقتم
اما حالا نه میتونی بخندی نه حركت كنی پس منم نمیتونم عاشقت باشم
اگه عشق همیشه یه دلیل میخواد مثل همین الان، پس دیگه برای من دلیلی واسه عاشق تو بودن وجود نداره
عشق دلیل میخواد؟
نه!معلومه كه نه!!
پس من هنوز هم عاشقتم
نظره تو چیه؟
Soheil- همکار انجمن
- جنسیت :
تعداد پستها : 390
امتیاز : 593
پستهای پسندیده شده : 38
متولد : 1985-02-04
تاریخ عضویت : 2009-10-16
سن : 39
حالت من : cool
- مساهمة رقم 11
گل من باغچه نو مبارک
چقدر سخته تو چشمای کسی که تموم عشقت رو ازت دزدید و به جاش یه زخم همیشگی رو قلبت هدیه داد ، زل بزنی ...!
با یه دل لبریز کینه و نفرت حس کنی هنوزم دوستش داری...!!!
چقدر سخته وقتی پشتت بهشه دونه های اشک گونه هاتو خیس کنه...
اما مجبور باشی بخندی تا نفهمه که دوسش داری...
چقدر سخته گل باغ آرزوهاتو تو باغ دیگری ببینی وهزار بار تو خودت بشکنی و اون وقت زیر لب بگی گل من باغچه نو مبارک...!!!
elham- کاربر فعال
- جنسیت :
تعداد پستها : 376
امتیاز : 403
پستهای پسندیده شده : 20
متولد : 1992-11-02
تاریخ عضویت : 2011-09-07
سن : 32
- مساهمة رقم 12
رد: شعرهای عاشقانه...
كاش آنهايي كه ما را از دوستي با جنس مخالف با آتش جهنم مي هراسانند، بدانند كه ميدانيم نمازشان هم به اميد همخوابي با حوريان بهشت است!!!!
elham- کاربر فعال
- جنسیت :
تعداد پستها : 376
امتیاز : 403
پستهای پسندیده شده : 20
متولد : 1992-11-02
تاریخ عضویت : 2011-09-07
سن : 32
- مساهمة رقم 13
رد: شعرهای عاشقانه...
گفتم خدايا سوالي دارم
گفت بپرس...
گفتم چرا هر موقع من شاد هستم، همه با من ميخندن، ولي وقتي غمگينم كسي با من نميگريد؟
گفت خنده را براي جمع آوري دوست و غم را براي انتخاب بهترين دوست آفريدم!
Soheil- همکار انجمن
- جنسیت :
تعداد پستها : 390
امتیاز : 593
پستهای پسندیده شده : 38
متولد : 1985-02-04
تاریخ عضویت : 2009-10-16
سن : 39
حالت من : cool
- مساهمة رقم 14
رد: شعرهای عاشقانه...
مرسی بچه ها
elham- کاربر فعال
- جنسیت :
تعداد پستها : 376
امتیاز : 403
پستهای پسندیده شده : 20
متولد : 1992-11-02
تاریخ عضویت : 2011-09-07
سن : 32
- مساهمة رقم 15
رد: شعرهای عاشقانه...
خواهش
somi- مدیر بازنشسته
- جنسیت :
تعداد پستها : 439
امتیاز : 507
پستهای پسندیده شده : 30
متولد : 2000-07-01
تاریخ عضویت : 2011-08-13
سن : 24
حالت من : :)
- مساهمة رقم 16
رد: شعرهای عاشقانه...
Years ago, when I was younger
چند سال پیش وقتی جوونتر بودم
I kinda liked a girl I knew
یه جورایی یه دختری رو که میشناختم دوست داشتم
She was mine and we were sweethearts
اون مال من بود و ما دلبر هم بودیم
That was then but then it's true
اون موقع اینطور بود و اون حقیقت داشت
'm in love with a fairytale
من عاشق دختری از افسانه پریان هستم
even though it hurts
اگرچه این آزارم میده
'Cause I don't care if I loose my mind
چون اصلا برام مهم نیست که عقلمو از دست بدم
I'm already cursed
همین الانشم دیوونم
Every day we start a fighting
هر روز با هم دعوا می کردیم
Every night we fell in love
و هر شب باز عاشق می شدیم
No one else could make me sadder
هیچ کس بدتر از اون نمیتونست منو ناراحت کنه
But no one else could lift me high above
ولی هیچ کس هم نمیتونست اندازه اون منو شاد کنه
I don't know, what I was doing
نمیدونستم دارم چیکار می کنم
When suddenly, we fell apart
وقتی ناگهان از هم جدا شدیم
Now a days, I cannot find her
حالا این روزا نمیتونم پیداش کنم
But when I do, we'll get a brand new start
ولی وقتی پیداش کردم، باز یه رابطه جدیدی رو شروع خواهیم کرد
I'm in love with a fairytale
من عاشق دختری از افسانه پریان هستم
even though it hurts
اگرچه این آزارم میده
'Cause I don't care if I loose my mind
چون اصلا برام مهم نیست که عقلمو از دست بدم
I'm already cursed
همین الانشم دیوونم
She's a fairytale ... yeah
اون دختری از افسانه پریان است ... آره
even though it hurts
اگرچه این آزارم میده
'Cause I don't care if I loose my mind
اصلا برام مهم نیست که عقلمو از دست بدم
I'm already cursed
همین الانشم دیوونم
Soheil- همکار انجمن
- جنسیت :
تعداد پستها : 390
امتیاز : 593
پستهای پسندیده شده : 38
متولد : 1985-02-04
تاریخ عضویت : 2009-10-16
سن : 39
حالت من : cool
- مساهمة رقم 17
رد: شعرهای عاشقانه...
سر به زانو میگذارم تا نبینم رفتنت را
ببخشید اگه این شعر خیلی دور و دراز بود
پردیسا می بینم که تو هم مثل من مفنگی شدی
ببخشید اگه این شعر خیلی دور و دراز بود
پردیسا می بینم که تو هم مثل من مفنگی شدی
elham- کاربر فعال
- جنسیت :
تعداد پستها : 376
امتیاز : 403
پستهای پسندیده شده : 20
متولد : 1992-11-02
تاریخ عضویت : 2011-09-07
سن : 32
- مساهمة رقم 18
رد: شعرهای عاشقانه...
عزیز یادی بکن از یار خسته غبار دوریت بر من نشسته
دگر تیری نزن بالی ندارم
وجودم از غمت درهم شکسته
دگر تیری نزن بالی ندارم
وجودم از غمت درهم شکسته
Soheil- همکار انجمن
- جنسیت :
تعداد پستها : 390
امتیاز : 593
پستهای پسندیده شده : 38
متولد : 1985-02-04
تاریخ عضویت : 2009-10-16
سن : 39
حالت من : cool
- مساهمة رقم 19
رد: شعرهای عاشقانه...
دیشب ای بهتر ز گل در عالم خوابم شکفتی
شاخ نیلوفر شدی در چشم پر آبم شکفتی
ای گل وصل از تو عطر آگین نشد آغوش گرمم
گر چه بشکفتی ولی در عالم خوابم شکفتی
بر لبش ای بوسه ی شیرین تر از جان غنچه کردی
گل شدی بر سینه ی همرنگ سیمایم شکفتی
شام ابر آلود طبعم را دمی چون روز کردی
آذرخشی بودی و در جان بی تابم شکفتی
یک رگم خالی نماند از گردش تند گلابت
ای گل مستی که در جام می نابم شکفتی
بستر خویش از حریری نرم چون مهتاب کردم
تا تو چون گل های شب در باغ مهتابم شکفتی
خوابگاهم شد بهشتی بسترم شد نو بهاری
تا تو ای بهتر ز گل در عالم خوابم شکفتی
شاخ نیلوفر شدی در چشم پر آبم شکفتی
ای گل وصل از تو عطر آگین نشد آغوش گرمم
گر چه بشکفتی ولی در عالم خوابم شکفتی
بر لبش ای بوسه ی شیرین تر از جان غنچه کردی
گل شدی بر سینه ی همرنگ سیمایم شکفتی
شام ابر آلود طبعم را دمی چون روز کردی
آذرخشی بودی و در جان بی تابم شکفتی
یک رگم خالی نماند از گردش تند گلابت
ای گل مستی که در جام می نابم شکفتی
بستر خویش از حریری نرم چون مهتاب کردم
تا تو چون گل های شب در باغ مهتابم شکفتی
خوابگاهم شد بهشتی بسترم شد نو بهاری
تا تو ای بهتر ز گل در عالم خوابم شکفتی
parisa- ناظر ارشد
- جنسیت :
تعداد پستها : 983
امتیاز : 1097
پستهای پسندیده شده : 39
متولد : 1990-06-04
تاریخ عضویت : 2009-11-06
سن : 34
حالت من : happy
امشب سرآن دارم . تا با تو سخن گویم راه تو بپویم من . اسرار تو راجویم
امشب به درت خواهم . تاصبح همی کوبم تا خود به درآئی زان . عطرت به صفا بویم
امشب زغمم تاصبح . حرف دل خود گویم پیمانه به پیش آری . تا باز کنی رویم
امشب زمیت نوشم . تا مست کند آن می، من را که گنه کردم . بسیار مدد جویم
امشب به سرم می زن . بی خود ز خودم گردان زیرا که ز رویت من . بسیار شرم رویم
امشب به درت کوبم . تا بازکنی در را می کوبم و می خواهم . دست از گنهم شویم
امشب در لطفت را . بگشا زبرم جانا مردانه تو را گویم . راهت به لقا پویم
امشب زمیت ساقی . مستم توچنان گردان تا بازشوم عبدت . کفران نشودخویم
امشب که نهم برسر. قرآن تو را تا صبح، خواهم که به درگاهت . آشفته کنم مویم
امشب ز تو می خواهم . تاعفوکنی من را زین رو به درت تا صبح . خاک ازتوبه می سویم
امشب بپوشم جوشن . با خواندن نامت من یارب زبلاهایت . ایمن بنما کویم!
امشب به درت خواهم . تاصبح همی کوبم تا خود به درآئی زان . عطرت به صفا بویم
امشب زغمم تاصبح . حرف دل خود گویم پیمانه به پیش آری . تا باز کنی رویم
امشب زمیت نوشم . تا مست کند آن می، من را که گنه کردم . بسیار مدد جویم
امشب به سرم می زن . بی خود ز خودم گردان زیرا که ز رویت من . بسیار شرم رویم
امشب به درت کوبم . تا بازکنی در را می کوبم و می خواهم . دست از گنهم شویم
امشب در لطفت را . بگشا زبرم جانا مردانه تو را گویم . راهت به لقا پویم
امشب زمیت ساقی . مستم توچنان گردان تا بازشوم عبدت . کفران نشودخویم
امشب که نهم برسر. قرآن تو را تا صبح، خواهم که به درگاهت . آشفته کنم مویم
امشب ز تو می خواهم . تاعفوکنی من را زین رو به درت تا صبح . خاک ازتوبه می سویم
امشب بپوشم جوشن . با خواندن نامت من یارب زبلاهایت . ایمن بنما کویم!
اين مطلب آخرين بار توسط parisa در الأربعاء سبتمبر 21, 2011 3:42 pm ، و در مجموع 1 بار ويرايش شده است.
parisa- ناظر ارشد
- جنسیت :
تعداد پستها : 983
امتیاز : 1097
پستهای پسندیده شده : 39
متولد : 1990-06-04
تاریخ عضویت : 2009-11-06
سن : 34
حالت من : happy
- مساهمة رقم 21
رد: شعرهای عاشقانه...
اگر شبي فانوس ِ نفسهاي من خاموش شد،
اگر به حجله آشنايي،
در حوالي ِ خيابان خاطره برخوردي
و عده اي به تو گفتند،
كبوترت در حسرت پر كشيدن پرپر زد!
تو حرفشان را باور نكن!
تمام اين سالها كنار ِ من بودي!
كنار دلتنگي ِ دفاترم!
در گلدان چيني ِ اتاقم!
در دلم...
تو با من نبودي و من با تو بودم!
مگر نه كه با هم بودن،
همين علاقه ساده سرودن فاصله است؟
من هم هر شب،
شعرهاي نو سروده باران و بسه را
براي تو خواندم!
هر شب، شب بخيري به تو گفتم
و جواب ِ تو را،
از آنسوي سكوت ِ خوابهايم شنيدم!
تازه همين عكس ِ طاقچه نشين ِ تو،
همصحبت ِ تمام ِ دقايق تنهايي ِ من بود!
فرقي نداشت كه فاصله دستهامان
چند فانوس ِ ستاره باشد،
پس دلواپس ِانزواي اين روزهاي من نشو،
اگر به حجله اي خيس
در حوالي ِ خيابان خاطره برخوردي!?
parisa- ناظر ارشد
- جنسیت :
تعداد پستها : 983
امتیاز : 1097
پستهای پسندیده شده : 39
متولد : 1990-06-04
تاریخ عضویت : 2009-11-06
سن : 34
حالت من : happy
- مساهمة رقم 22
هستی ام در پای آن سرمست رفت...
آه ای ابر بهاری مویه کن
روح تبدار مرا پاشویه کن
این گران باری که بر دل می برم
هم تو می دانی چه مشکل می بریم
هستی ام در پای آن سرمست رفت
آه ای یاران دلم از دست رفت
انتهای هرچه رسوایی منم
عاشق شب های تنهایی منم
بارهابا لاله صحبت کرده ام
بارها با ماه خلوت کرده ام
فکر من از آسمان آبی تر است
روح من با عشق عنابی تر است
من سر هر کوچه یاهو میزدم
پیش پای عشق زانو میزدم
آه!آه!ای شاعران نسترن
گل به گل داغ است کتف شعر من
با جدایی خو گرفتن مشکل است
از شقایق رو گرفتن مشکل است
او شبی آمد ... مرا دیوانه کرد
او مرا یک باغ بی پروانه کرد
شوخ چشمست و دلم در بند اوست
هرچه هست از چشم پرنیرنگ اوست
دل مرید کیش اشراقیش شد
دل اسیر ایها الساقیش شد
او که خویشاوند نزدیک گل است
شرح احساسات نزدیک سبز بلبل است
او که با آیینه ها مانوس بود
چشم او یک کاسه اقیانوس بود
در نگاهش آسمانی راز داشت
کهکشان در کهکشان اعجاز داشت
آمد از نه توی جنگل راز
آمد از آنسوی پرچین نیاز
آمد از دردش پرم کرد و گذشت
در وفا سیلی خورم کرد و گذشت
مثل شمع بزمی آبم کرد و رفت
عشوه ای کرد و خرابم کرد و رفت
این هم از یک عمر مستی کردنم
سالها شبنم پرستی کردنم
ای دلم...زهر جدایی را بخور
چوب عمری باوفایی را بخور
ای دلم ...دیدی که ماتت کرد و رفت
خنده ای بر خاطراتت کرد و رفت
من که گفتم این بهار افسرده نیست
من که گفتم این پرستو مرده نیست
وه...عجب کاری به دستم داد دل
هم شکست و هم شکستم داد دل
elham- کاربر فعال
- جنسیت :
تعداد پستها : 376
امتیاز : 403
پستهای پسندیده شده : 20
متولد : 1992-11-02
تاریخ عضویت : 2011-09-07
سن : 32
- مساهمة رقم 23
رد: شعرهای عاشقانه...
فقر گرسنگی نیست ، عریانی هم نیست. فقر ، چیزی را نداشتن است ، ولی ، آن چیز پول نیست ، طلا و غذا نیست. فقر همان گرد و خاکی است که بر کتابهای فروش نرفته یک کتابفروشی می نشیند. فقر ، کتیبه سه هزار ساله ایست که روی آن یادگاری نوشته اند. فقر پوست موزی است که از پنجره یک اتوموبیل به خیابان انداخته میشود. فقر همه جا سرمیکشد. فقر شب را بی غذا سرکردن نیست. فقر روز را بی اندیشه سرکردن است
elham- کاربر فعال
- جنسیت :
تعداد پستها : 376
امتیاز : 403
پستهای پسندیده شده : 20
متولد : 1992-11-02
تاریخ عضویت : 2011-09-07
سن : 32
- مساهمة رقم 24
رد: شعرهای عاشقانه...
پشت پا خوردم ز هر کَس که گفت یار منه
چون که دیدم روز و شب در پی آزار منه
هرکه دستی از محبت حلقه کرد بر گردنم
دیدم این دست محبت ، حلقه ی دار منه
چون که دیدم روز و شب در پی آزار منه
هرکه دستی از محبت حلقه کرد بر گردنم
دیدم این دست محبت ، حلقه ی دار منه
elham- کاربر فعال
- جنسیت :
تعداد پستها : 376
امتیاز : 403
پستهای پسندیده شده : 20
متولد : 1992-11-02
تاریخ عضویت : 2011-09-07
سن : 32
- مساهمة رقم 25
رد: شعرهای عاشقانه...
خـ‗__‗ـدایـ ‗__‗ـا . . .
یـ‗__‗ـا فریـ‗__‗ـاد در گـلـ‗__‗ـویم را بگیـ‗__‗ـر
یـ‗__‗ـا بغـ‗__‗ـض گـلـ‗__‗ـوگیـ‗__‗ـرم را . . .
هـ‗__‗ــرکـ‗__‗ـدام راه دیـگـ‗__‗ـری را بستـ‗__‗ـه ....
یـ‗__‗ـا فریـ‗__‗ـاد در گـلـ‗__‗ـویم را بگیـ‗__‗ـر
یـ‗__‗ـا بغـ‗__‗ـض گـلـ‗__‗ـوگیـ‗__‗ـرم را . . .
هـ‗__‗ــرکـ‗__‗ـدام راه دیـگـ‗__‗ـری را بستـ‗__‗ـه ....
الثلاثاء سبتمبر 10, 2013 4:24 pm من طرف starss501
» دانلود فیلم زیبای Devdas
الجمعة أبريل 05, 2013 10:42 pm من طرف مهرزاد
» پرسش و پاسخ
الجمعة أبريل 05, 2013 10:16 pm من طرف مهرزاد
» دوستای گل من خودشون رو معرفی کنن ...!
الجمعة أبريل 05, 2013 9:43 pm من طرف مهرزاد
» درخواست فیلم
الثلاثاء ديسمبر 18, 2012 7:24 am من طرف edvik
» موسیقی کلاسیک
الجمعة نوفمبر 16, 2012 9:18 am من طرف somi
» نوستالژی، شما یادتون نمیاد... / متن و تصاویر
الأحد أغسطس 26, 2012 1:36 pm من طرف مهرزاد
» این دفعه دیگه واقعاً یادش بخیر !!!! / تصاویر
الأحد أغسطس 26, 2012 7:44 am من طرف somi
» تولد تولد تولدت مبارک مهرزاد خان گل
السبت أغسطس 25, 2012 5:28 pm من طرف مهرزاد